آموخته ام که گاهی مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است .
آموخته ام که مهم بودن خوب است ولی خوب بودن مهم تر است .
آموخته ام که این عشق است که زخم ها را شفا می دهد نه زمان .
آموخته ام هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق شویم .
آموخته ام که وقتی که عاشق میشوم ،عشق در ظاهرم نیز نمایان شود.
آموخته ام که عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت
شاید شما نیز مانند من گمان میکردید شخصی که دو دست نداشته باشد عاجز است اما .......
عاجز فقط آن کسی است که گمان میکند کاری را نمتواند انجام دهد .......
وقتی اسیر زنجیر اعتیاد میشویم و می بینیم که در ترک کردن آن همواره ناموفق میباشیم زمانی فرا میرسد که صادقانه به خود میگوئیم ما در مقابل این بیماری عاجز میباشیم و ترس سراسر وجودمان را فرا میگیرد....
ما در ابتدای جاده بهبودی قرار می گیریم و این پاداش صداقت است ......
من حتی در مقابل مسواک زدن نیز عاجز بودم و البته آخرین نفری که فهمیدم معتاد شده ام.....
اما ما بهبود پیدا میکنیم .
زمانی که به تاریکی انکار ؛ صداقتمان روزنه پذیرش بیماریمان را نمایان میکند .
هنوز هم امیدی هست
به انجمن معتادان گمنام وارد شویم
و
باقی را به خدا بسپاریم